loading...

نوای چناران

وبلاگ ادب -شعر -طنز-غزل

بازدید : 407
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 18:39

پاییز دارد می‌رود از باغ خوشرنگش

با برگ وبار وقمری وشعر ونماهنگش

فصل زمستان می‌رسد با کاسه سرما

تا سحر باطل را بریزد توی نیرنگش

وقتی تمام برگهارا چید از بستان

رد می‌شود از جوی ما با پای خرچنگش

گرگی که پیر وشل شود این را یقین دارم

خرگوش حتی توی صحرا می‌زند سنگش

چون کاروانش رفته باشد با فقط باران

پاکیزه می‌گردد تمام دشت از زنگش

می‌آورد با خود نوید برف وسرمارا

بیرون شود وقتی بخار از سینه تنگش

موسی عباسی مقدم

لی جی اون ( iu )
بازدید : 326
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 20:38

می‌جویمت مثل لب تشنه رود را

می‌خواهمت مثل خداوند هود را

از خط زیبای محبت گذر نکرد

هرکس نگه داشته حدو حدود را

با عاشق صادق رویت ریامکن

بگذار در سینه خدای ودود را

مانند خورشید به آیینه ثبت کن

افسانه عبرت قوم ثمود را

در ذره وقطره وگل اکتفا نکن

از عشق پر کن گل کل وجود را

چون میروی پشت سرت را نگاه کن

تا با اشاره بفرستم درود را

آمانگ آس بازا میفهمن چی میگم:)
بازدید : 306
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 4:38

بوستان هرگز ندارد ارزش موی تو را

عاقلان با گل نمی‌بندند گیسوی تو را

چه کسی برماه چشمت ساحری آموخته

چه کسی زیبا کشیده چشم جادوی تو را

پیش تو گرد آفرید عشق زانو می‌زند

بوسه زد تهمینه پا ودست وبازوی تو را

مردمان کوچه وبازار سنگش می‌زنند
تاجر ارزش گذار خال هندوی تو را

دست وپایش را به زنجیر طلایی بسته ایم

گرگ خون ریزی که عاشق گشته آهوی تو را

سرو ناز قامت سبز تو حیران کرده است

آن همه چشم انتظاران لب جوی تو را

دبیر چهارمین دوره جایزه بین المللی پژوهش سال سینمای ایران معرفی شد
بازدید : 325
دوشنبه 11 آبان 1399 زمان : 13:39

بسکه خوردم یک شب از قند فریمان لبت

این دل من شد اسیر بند زندان لبت

شهر من سالارها هم از تو فرمان می‌برند

کرده شهری را خدایم تحت فرمان لبت

یک شب آرامش گرفتم تا سحر پهلوی تو

سیب خوشبو چیدم از با غ خراسان لبت

مهربانی می‌کنی از بس که با مردم خدا

صدهزاران مثل من را کرده قربان لبت

خوب من بانام عشقت کارو بارم سکه شد

لاله دارم می‌فروشم در خیابان لبت

واقعا یک شب اگر مهمان قلبم می‌شدی

شام من خوشمزه می‌شد با نمکدان لبت

مرگ من چون مردن دیوانه گان سخت است چون

با جنون باید بمیرم روز پایان لبت

بیست و هشتمین دوره هفته کتاب
برچسب ها
بازدید : 350
شنبه 9 آبان 1399 زمان : 19:36


ازسمت مغرب باز دارد باد می‌آید
بادی که از اسب سمند افتاد می‌آید
پشت سر هم زوزه گرگ وشغال وببر
از سمت وسوی دره آزاد می‌آید
با خواندن پروانه‌ها روی درخت باد
بر شاخه نورس* گل داماد می‌آید
دارد به لبهایش دونیمه سیب عباسی
آن دختر زیبا که دارد شاد می‌آید
شیرین زیبا را به شب غسل وکفن کرده
خسرو که از سمت ستم آباد می‌آید

وقت انتقام و کنایه...
بازدید : 367
شنبه 9 آبان 1399 زمان : 19:36

تو که رفتی دم منزل سر من درد گرفت
خیس شد چشم تو چشم تر من درد گرفت

در عروسی رگ رقاصه‌ی تو تیر کشید
تن رقاصه‌ی بازیگر من درد گرفت

سنگ زد شاخه به بال و پر گنجشک شما
روی یک شاخه‌ی دیگر پر من درد گرفت

توی منزل سر ظهری که غذا می‌پختی
ظرف تو خورد زمین ساغر من درد گرفت

باد یک روز سر موی تو فریاد کشید
موی ابریشمی‌کافر من درد گرفت

مسگر شهر تو دندان ظریفش لق شد
لثه توی دهن مسگر من درد گرفت

آنقدر شعر مرا در دهنت چرخاندی
تاکه آخر دهن لاغر من درد گرفت

وقت انتقام و کنایه...
بازدید : 309
شنبه 9 آبان 1399 زمان : 19:36

سکنا گرفتم مثل این مردم به ایرانت

اما هم اکنون ساکنم شهر چنارانت

از مستی چشمت شبیه این غزل منگم

گاهی به مشهد می‌روم گاهی به شمرانت

حال مرا جز تو کسی دیگر نمی‌فهمد

فالم دوباره رفته توی عمق فنجانت

بامن مگو آقا کجا بودی مگو منکه

تا نصف شب خوابیده بودم در گلستانت

هر آنچه می‌خواهی بگو با آن لب قندت

امشب به گوشم گفته ام باشد به فرمانت

من خواهشم این است امشب شادمان باشی

گوهر نپاشی بر زمین از چشم غلطانت

لختی بخند وغصه را از سینه بیرون کن

جانم فدای آن نی وآن دود قلیانت

پر من درد گرفت
برچسب ها

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی